کلبه عاشقانه | ||
کوه غمی از کف چهاردیواری ام زاده می شود سقفم را در هم می کوبد سقف آسمان پیداست آسمانم بوی غم می دهد.. [ دوشنبه 93/3/19 ] [ 9:27 صبح ] [ loveely ]
[ نظرات () ]
دراز میکشم … خیره میشوم به سقف … اشکهایم میچکند … سر میخورند و میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی … [ دوشنبه 93/3/19 ] [ 8:13 صبح ] [ loveely ]
[ نظرات () ]
دوستت دارم هایم بوی تکرار گرفته اند و طعم ماندگی … منی که لحظه لحظه زندگیم با تو عاشقی کردم … وتمام عشقم را دروجودت رها … میخواهم کمی نباشم . [ دوشنبه 93/3/19 ] [ 8:12 صبح ] [ loveely ]
[ نظرات () ]
برایم کــَـف زدند ، در آغوشـَـم گرفتند … تایید و تشویقــَـم کردند .. که آخــر فرامــ.ــوشت کــردم … دیگر تا ابـ.َـد بر لـَـبانم لبخنــدی تــَـصنعـی مهمـان است … اما بیــن ِ خــودمـان باشــد … هنــوز تنهــ.ــا عزیزم تــ…ُــو هسـتــی [ دوشنبه 93/3/19 ] [ 8:12 صبح ] [ loveely ]
[ نظرات () ]
جغرافیای دیگری خلق کرده … نبودنت … ابروهایم شده اند … خط ِ استوای جدیدی … که حوالی شان همیشه بارانیست . . ! [ دوشنبه 93/3/19 ] [ 8:12 صبح ] [ loveely ]
[ نظرات () ]
تنهایی یعنی … عبور می کنم هر روز از کنار نیمکت های خالیه پارک…. طوری که انگار کسی در نیمکت های آخرین انتظارم را میکشد و به انجا که میرسم باید….. وانمود کنم که باز هم دیر رسیده ام!!!! [ دوشنبه 93/3/19 ] [ 8:12 صبح ] [ loveely ]
[ نظرات () ]
چه دلم دلگیر است … و چه دلم دلتنگ است … و نگاهم خـوش یک خـاطـره است … خوش آن سوی نگاهی که به من امید داد .. کــاش مـی بـودی … دل من جای تو را می بیند… اشک هایم جاریست، که چه جایت خالیست … [ دوشنبه 93/3/19 ] [ 8:12 صبح ] [ loveely ]
[ نظرات () ]
سرت را … تکیه به دیوار نــده عمرم … به غیرت … شانه هایم برمی خورد … [ دوشنبه 93/3/19 ] [ 8:10 صبح ] [ loveely ]
[ نظرات () ]
میتــــوانم فــراموشــت کنـــم … فــقط با خــود سـخت می جنـــگم … کـه دیـگر بـه یــاد نیــارمـت ! [ دوشنبه 93/3/19 ] [ 8:9 صبح ] [ loveely ]
[ نظرات () ]
میتــــوانم فــراموشــت کنـــم … فــقط با خــود سـخت می جنـــگم … کـه دیـگر بـه یــاد نیــارمـت !
[ دوشنبه 93/3/19 ] [ 8:9 صبح ] [ loveely ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |